به قول شاعر: “مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگویید”. البته ما در زمانهای زندگی میکنیم که در بسیاری از موارد، سخنان گهربار عطار باعث تغییر در ساختار گیرندههای بویایی ما میشود. امار در هر صورت، هرچقدر هم که سخن عطار تاثیرگذار باشد، باز هم نیاز است که مشک از حداقل کیفیت برخوردار باشد. پس تبلیغات باید در کنار محتوا و محصول با کیفیت انجام شود. اگر ما در یک کسب و کار رقابتی نوپا، تمام هدفمان را روی فروش و تبلیغ محصول بگذاریم، به احتمال خیلی زیاد نتیجه مطلوب بدست نخواهد آمد. اینجاست که نیاز شدید به ساختن یک سیستم خودکار که بدون تبلیغ مستقیم، ما را به فروش محصول برساند، احساس میشود. و آن سیستم چیزی نیست جز بازاریابی درونگرا یا اینباند مارکتینگ (Inbound Marketing).
بازاریابی درونگرا چیست؟
بازاریابی درونگرا، نوعی از بازاریابی است که در آن مشتری بدون اینکه در معرض تبلیغات قرار بگیرد، بر اساس نیاز خود و به صورت کاملا ارگانیک به سمت ما کشیده میشود. اساس بازاریابی درونگرا، رفع نیاز مخاطب یا بدست آوردن علاقه و اعتماد او قبل از معرفی محصول یا خدمات است. مهم ترین روش برای این کار، تولید محتواست. این محتوا میتواند به صورت متن در وبلاگ سایت، ویدیو در یوتیوب، پادکست و پست اینستاگرام یا هر پلتفرم دیگری باشد.
ما در این روش، به سمت مخاطب نمیرویم و با تبلیغات غیر مرتبط، مزاحمش نخواهیم شد. در عوض، مخاطب بر اساس نیاز خود و جست و جو در گوگل یا شبکههای اجتماعی، ما را پیدا میکند. مثلا فرض کنیم بیزنس ما در حوزه فروش آنلاین کیف پول دیجیتال است. ما میتوانیم با تولید مطالب آموزشی مرتبط با این حوزه، افراد علاقهمند و فعال در زمینه ارز دیجیتال را به سمت خود بکشانیم. و محصولات خود را به صورت هوشمندانه، مرتبط و خلاقانه، لابهلای این مطالب، معرفی کنیم.
بدین ترتیب، ابتدا مخاطب را به سمت خود کشاندهایم، سپس مشکلش را به وسیله مطلب مفیدمان حل کردهایم و با این کار اعتمادش جلب شده و آماده آشنایی با محصولات ماست.
تفاوت بازاریابی درونگرا و برونگرا
در مقابل بازاریابی درونگرا، بازاریابی برونگرا قرار دارد. در این روش، هدف ما فقط و فقط معرفی و فروش محصول است. معمولا افراد هدف در این مدل بازاریابی، خیلی هدفمند انتخاب نشده و محصول ما به اقشار مختلف و متنوعی از مردم معرفی خواهد شد. بسیاری از این افراد اصلا مشتری بالقوه ما نبوده و فقط امیدواریم که تعدادی مشتری در میانشان پیدا کنیم.
اما در بازریابی درونگرا، هدف اصلی، جذب مشتری واقعی و همیشگی به واسطه رفع نیاز مرتبط با کسب و کارمان است. جامعه هدف در این روش کاملا هدفمند انتخاب شده و محتوای مرتبط با نیاز این جامعه تولید میشود. این روش در تاثیر خیلی مثبتی در برندینگ کسب و کار ما خواهد داشت.
همه چیز درباره تبلیغ در اینستاگرام
در بازاریابی برونگرا، بعد از اتمام کمپین و تبلیغات، ورودی یا قطع میشود و یا با افت شدیدی روبرو خواهد شد. درحالی که در اینباند مارکتینگ، ما یک سیستم میسازیم که به صورت خودکار برایمان مشتریان بالقوه جدید جذب کرده و روز به روز بر تعداد این ورودیها افزوده میشود. از نظر هزینه نیز بازاریابی درونگرا بسیار مقرون به صرفهتر از بازاریابی برونگرا است.
مراحل بازاریابی درونگرا
در بازاریابی درونگرا، یک فرد غریبه و مرتبط با موضوع کسب و کار، ما را به واسطه محتوایمان پیدا کرده و از مطالب تولید شده توسط ما استفاده میکند. اگر این محتوا برای او مفید و با ارزش باشد، اعتمادش جلب شده و از یک غریبه تبدیل به یک مخاطب خواهد شد. او بعد از بررسیهای بیشتر، با محصولات و خدمات ما آشنا میشود. اگر در این مرحله خوب عمل کنیم، میتوانیم او را به سمت خرید ببریم و تبدیل به مشتری کنیم. بعد از ارائه محصول و خدمات با کیفیت، حالا وقت پشتیبانی و خدمات پس از فروش مناسب است. با این کار، مشتری رضایت مشتری را به طور کامل جلب کرده و او را تبدیل به یک بازاریاب عالی برای کسب و کارمان کردهایم.
بدین ترتیب بازاریابی درونگرا شامل چهار مرحله است: جذب، تبدیل به مخاطب، تبدیل به مشتری و در نهایت تبدیل مشتری به بازاریاب است.
جذب
بیشتر وقت و انرژی ما قرار است در این مرحله صرف شود. در این مرحله باید محتوای خود را به دست مخاطب برسانیم.
- اولین قدم در این مرحله، شناسایی مشتریهای بالقوه و نیازهای آنها است.
- مرحله دوم، تولید محتوای مرتبط با این نیازهاست. محتوای ما باید مفید، باارزش و منحصر به فرد باشد. هدف ما در اینجا خلق یک ارزش واقعیست. قرار نیست کسی را گول بزنیم و صرفا او را به سایت یا پیج خود بکشانیم.
- مرحله سوم این است که محتوای خود را به موتورهای جستجو و پلتفرم اجتماعی مورد نظر معرفی کنیم. در حقیقت باید SEO و SMO انجام دهیم. این مرحله شامل بهینه سازی سئوی سایت، نوشتن محتوا و پست شبکههای اجتماعی است. اگر مطلب ما بهینه نشود، به دست مخاطب نمیرسد و تمام رشتههای ما پنبه خواهند شد.
تبدیل به مخاطب
بعد از رسید مشتری بالقوه به سایت یا پیج ما، وقت آن است که با محتواهای مختلف، او را با کسب و کار و خود درگیر کنیم. این کار را میتوانیم با پیشنهاد مطالب دیگر در دل محتواهای خود انجام دهیم. این کار هم باعث افزایش اینگیجمنت با سایت، پیج یا کانال شما خواد شد و هم علاقه و اعتماد مشتری بالقوه را جلب خواهد کرد. بدین ترتیب، برای خود یک مخاطب و دنبال کننده ساختهایم.
تبدیل به مشتری
حالا نوبت آن است که به هدف اصلی و شیرین یعنی فروش برسیم. در نهایت هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیرد. هدف نهایی همه کسب و کارها، درآمد و پول است. در بازاریابی درونگرا، این کار را به هوشمندانهترین شکل ممکن انجام میدهیم. محصولات و خدمات مرتبط با هر مطلب را در جای درست از آن مطلب معرفی میکنیم. مثلا فرض کنید یک مطلب درمورد “بهترین کیف پول سخت افزاری” آماده کردهایم. در این محتوا، چند کیف پول را معرفی کردهایم. بعد از معرفی هر کیف پول، میتوانیم لینک خرید آن در فروشگاه خود را قرار دهیم و مخاطب را به سمت خرید این محصول راهنمایی کنیم.
تبدیل به بازاریاب
پلهای پشت سر خود را خراب نکنید. قرار نیست فروش، آخرین مرحله بازاریابی درونگرا باشد. هر مشتری ممکن است دوباره از محصولات و خدمات ما استفاده کند. و موضوع مهمتر این است که هر مشتری میتواند به عنوان یک بازاریاب خیلی خوب عمل کرده و محصولات ما را به دیگران معرفی کند و مشتریهای بیشتری را به سمت ما بکشاند. برای رسیدن به این هدف، با دو کار را به بهترین شکل انجام دهیم.
- محصول و خدمت با کیفیت به مشتری ارئه کنیم.
- پیشتیبانی و خدمات پس از فروش را به بهترین شکل انجام دهیم.
با اجرای این دو مورد، علاوه بر یک فروش لذتبخش، از تبلیغات دهان به دهان با کیفیت و رایگان برخوردار خواهیم شده که بهترین نوع تبلیغ است.