گاهی اوقات نیاز است که به عنوان یک بازاریاب یا دیجیتال مارکتر، خود را در جایگاه یک بوکسور یا رزمیکار تصور کنید. شما نیاز دارید از کوچکترین فرصت استفاده کرده، یک ضربه گیج کننده به حریف وارد کنید و سپس با ضربات پی در پی او را رقابت خارج کنید. در این مثال منظور من از حریف، رقبای کاری شما نیست، بلکه منظور مشتریان و مخاطبان شماست. نگران نباشید. قرار نیست کسی را خونین و مالین کنید. قرار است درمورد اینکه بازاریابی احساسی چیست صحبت کنیم.
حتما میپرسید که بازاریابی احساسی چیست و چه ارتباطی با بوکس دارد؟ اموشنال مارکتینگ مانند همان مشت محکم اول، مشتری را از خود بی خود کرده و در اختیار اهداف شما قرار خواهد داد.
بازاریابی احساسی چیست؟
بازاریابی احساسی یا Emotional Marketing یعنی تحت تاثیر قرار دادن احساسات مخاطب برای برانگخیتن یک حس خاص، با هدف انجام دادن یا ندادن یک کار مشخص. مثلا فرض کنید قرار است که مشتری را ترغییب به خریدن یک محصول خاص کنیم. استراتژی ما برای رسیدن به این هدف، ایجاد حس طمع نسبت به محصول و تبدیل مخاطب به مشتری است.
برای اینکه کامل درک کنیم که بازایابی احساسی چیست، برمیگردم به مثال اول. یعنی بوکس. با این روش، مشتری را گیج و از حالت عادی خود خارج کرده و یک حس خاص را در او غالب میکنیم. غالب شدن احساسات یعنی تصیم برای انجام یک کار خاص. این کار میتواند هدف ما باشد.
یادتان باشد که انسانها در اغلب موارد بر اساس منطق و عقل خود تصمیم نمیگیرند. بلکه بر اساس احساسات خود این کار را انجام میدهند. پس تنها کاری که نیاز است، ایجاد یک حس برای رسیدن به یک هدف است. به همین سادگی. البته خیلی هم ساده نیست

مزایای بازاریابی احساسی چیست
. حالا که فهمیدید بازاریابی احساسی چیست، وقت آن است که بیشتر با جنبههای مختلف آن آشنا شوید. در این قسمت درباره مزایای بازاریابی احساسی صحبت خواهیم کرد.
بدست گرفتن کنترل مخاطب
کافیست احساسات یک انسان را تحت تاثیر مثبت خود قرار دهید تا مالک قلب و ذهن او شوید. این موضوع با اهداف مختلف و توسط افراد مختلف در دنیا انجام شده و میشود. از شستشوی مغزی ایدئولوژیک گرفته تا تبلیغات انتخاباتی و یا فروش گوشی موبایل.
لازم است احساس صحیح را برای هدف مورد نظر خود در نظر گرفته و محتوای مناسب را برای ایجاد حس مورد نظر تهیه کنید. به همین راحتی کنترل تصمیم مخاطب را بدست آورده و یک مشتری وفادار برای برندتان خواهید ساخت. توجه داشته باشید که در جهان امروز، کیفیت محصول و خدمات در اولویت دوم قرار داشته و اولویت اول، بدست آوردن دل مخاطب از طریق تبلیغات و بازاریابی مناسب است.
ماندگاری در اذهان عمومی
به خاطراتی خیلی دوری که از گذشته در ذهنتان وجود دارد فکر کنید. چه چیزی باعث ماندگاری این خاطرات در طول این مدت شده است؟ به احتمال خیلی زیاد یا خاطرات خیلی خوب و شادی هستند، یا خیلی غمگین و دردناک و یا ممکن است پر از هیجان و ترس باشند. یک چیز در بین این خاطرات مشترک است. یک احساس قوی. احساسی که باعث ماندگاریشان شده است.
حالا به ماندگارترین و خاطرهانگیز ترین تبلیغات تلویزیونی که دیدهاید فکر کنید. متوجه خواهید شد که هرکدام از این تبلیغات احساسی قوی را در شما ایجاد کرده و به واسطه آن در ذهنتان ماندگار شدهاند. پس در پاسخ به سوال بازاریابی احساسی چیست؟ میتوان گفت: یعنی ایجاد بک احساس قوی برای ماندگار شدن.
تاثیرگذاری بر جامعه هدف گستردهتر
یک محتوای تاثیر گذار و احساسی قابلیت دست به دست و وایرال شدن را دارد. به طوری که هر مخاطب تبدیل به یک بازاریاب برای شما خواهد شد. کافیست محتوایی را تولید کنید که با احساسات و اهداف عموم مردم همسو و هم جهت باشد.
مطالعه بیشتر: آشنایی با مفاهیم تگ لاین و اسلوگان
انواع احساس
بر اساس چرخ احساسات پلاچیک که توسط رابرت پلاچیک، استاد روانشناسی آمریکایی ابداع شده، 8 احساس پایه در انسان وجود دارد. ذوق، تحسین، وحشت، حیرت، اندوه، تنفر، خشم و احتیاط. هر کدام از این احساسات دارای یک طیف لطیفتر از نوع خود است. در این چرخه از ترکیب احساسات مختلف، احساسات جدید ایجاد میشوند. مثلا از تلفیق طیف ذوق و احتیاط، احساس خوشبینی و از تلفیق تحسین و ذوق، احساس عشق ایجاد میشود. آشنایی کامل یا این عواطف و تاثیر آنها بر تصمیمگیری مخاطب، نقش خیلی پررنگی در بازاریابی احساسی ایفا خواهد کرد. پس آشنایی با علم روانشناسی از ضروریات این مدل از بازاریابی میباشد.
مراحل اجرای بازاریابی احساسی
در این مرحله میدانیم بازاریابی احساسی چیست، وارد فاز بعدی یعنی اجرای آن خواهیم شد. برای اجرای Emotional Marketing، باید به ترتیب زیر عمل کنیم.
شناخت پرسونای مخاطب
آیا امکان دارد که بدون شناخت شخصیت کسی، بتوانیم بر احساساتش تاثیرگذار باشیم و از این طریق، او را به انجام کاری که مد نظرمان است هدایت کنیم؟ احتمالش خیلی ضعیف است. در دنیای مارکتینگ، برای هر مدل تبلیغات و بازاریابی، ابتدا باید جامعه هدف خود را شناسایی کرده با شخصیت مخاطب خود کاملا آشنا شویم.
از طریق این شناخت میتوانیم علایق مخاطب را برآورد کرده و راههای تاثیرگذاری بر او را پیدا کنیم. برای بدست آوردن پرسونای مشتری، باید به سوالات زیر پاسخ دهید:
- رنج سنی مخاطب من چقدر است؟
- مشتریهای بالقوه من اکثر چه جنسیتی را شامل میشوند؟
- شغل مخاطب من معولا در چه حوزهای است؟
- علایق او چیست؟
- آیا احساسی است یا منطقی؟
- میزان درآمدش در چه محدودهای است؟
- کارمند است یا صاحب کسب و کار؟
- قیمت برای او دغدغه است یا خیر؟
و سوالاتی از این قبیل.

شناسایی هدف کمپین
بعد از تعیین پرسونای مشتری، وقت آن است که هدف کمپین خود را به طور واضح مشخص کنید. متاسفانه بسیاری از صاحبان کسب و کار، هدف خود را از تبلیغات و کمپینهای مختلف نمیدانند. فقط میدانند که این کار خوب است. اگر هدف خود را به طور دقیق مشخص نکنید، هیچ کدام از مراحل بعدی را نمیتوانید به درستی انجام دهید. بدین ترتیب هزینه و زمان زیادی را هدر داده و به نتیجه مطلوب نخواهید رسید. پس ابتدا مشخص کنید که هدف شما از انجام تبلیغات، کدامیک از موارد زیر است؟
- آگاهی از برند: آیا فقظ قصد دارید که برندتان بر سر زبانها بیفتد و مردم از وجود شما آگاه شوند؟
- جذب فالور یا سابسکرایبر: آیا فقط به دنبال افزایش تعداد دنبال کنندههای شبکه اجتماعی خود هستید؟
- افزایش بازدید و ترافیک سایت: آیا وب سایت شما یک مجله عمومی است و درآمد شما از طریق تبلیغات است؟ پس بهترین راه، افزایش ترافیک سایت است.
- فروش محصولات یا خدمات: این مورد یکی از مهمترین اهداف در اکثر کسب و کارهاست و متاسفانه گاهی فدای اهداف غیر ضروری دیگر میشود.
- فروش یک محصول یا خدمت خاص یا جدید: ممکن است یک محصول خاص فروش کمتری نسبت به دیگر محصولات داشته باشد. یا برعکس، بهترین و پر سودترین محصولتان باشد. پس تبلیغات را روی این محصول متمرکز خواهید کرد.
مطالعه بیشتر: اینفلوئنسر مارکتینگ چیست؟
یافتن احساس مورد نظر برای رسیدن به هدف
تا به اینجای کار متوجه شدیم که بازاریابی احساسی چیست، پرسونای مخاطب خود را شناختیم و هدف از تبلیغات را مشخص کردیم. حالا وقت آن است که دریابیم به کمک ایجاد چه احساسی، میتوانیم مخاطب را به سمت هدف مورد نظر هدایت کنیم؟ در این مرحله باید با دقت تمام و کمک گرفتن از علم روانشناسی، احساس مورد نظر تعیین کنیم.
انتخاب نوع محتوا و پلتفرمهای انتشار
در هر نوعی از تبلیغات و مارکتینگ، باید از قبل، پلتفرمهای تبلیغاتی خود را مشخص کنیم. آیا قصد تبلیغات کلیکی در اینترنت را داریم؟ آیا تبلیغات ویدیویی در سایتهای اشتراک گذاری ویدیو را انتخاب میکنیم؟ یا شاید پلتفرم اصلی مد نظرمان، شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام است؟ ممکن است بهترین گزینه بیلبوردهای سطح شهر باشد.
اینکه کدام پلتفرم را انتخاب میکنیم، بستگی به موارد قبلی دارد. یعنی پرسونای مخاطب، هدف و احساس مورد نظر. باید بدانید که مخاطب شما بیشتر از کدام پلتفرم تاثیر میپذیرد. البته در بازاریابی احساسی، بهترین گزینه، استفاده از صدا و تصویر باهم است. پس بهترین انتخاب معمولا ویدیو خواهد بود. میتوان گفت که بهترین فضا برای انتشار و وایرال شدن یک ویدیوی تبلیغاتی احساسی، اینستاگرام است. پس ممکن است تبلیغات در اینستاگرام بهترین گزینه برای ما باشد.
تولید محتوا برای بازاریابی احساسی
حالا وقت اجرای کار است. باید محتوای مورد نظر را تولید کنیم. برای رسیدن به ایده تولید محتوا، نیاز است که کمپینهای تبلیغاتی رقبا و دیگر برندها را بررسی کنیم. بهترین تبلیغات در زمینه مورد نظر را بررسی و آنالیز کنیم و از طوفان فکری در راه رسیدن به بهترین طرح و ایده بهره بگیریم.
آنالیز کمپین بازاریابی احساسی
هیچ کمپینی را بدون امکان اندازهگیری متغیرها راهاندازی نکنید. برای آنالیز کمپینهای تبلیغاتی در هر پلتفرمی وبسایتها و ابزار متنوعی وجود دارد که حتما باید از آنها استفاده کرد. این آنالیز به شما کمک میکند که میزان موفقیت و نقاط قوت و ضعف کمپین را بدانید و در تبلیغات بعدی عملکرد بهتری داشته باشید.
جمعبندی
در این مقاله در پاسخ به سوال “بازاریابی احساسی چیست؟” فهمیدیم که Emotional Marrketing یعنی تاثیرگذاری بر احساسات مشتری در جهت رسیدن به یک هدف خاص. از مزایای آن مانند کنترل مخاطب، ماندگاری در ذهن و وایرال شدن گفتم و در نهایت مراحل اجرای آن را برایتا توضیح دادم. امیدوارم این مطلب برایتان مفید بوده باشد.